دیروز ۳۰ آبان دومین سالگرد آشنایی ما بود...
یادته؟؟
سال ۸۷ ساعت ۴- ۵/۴ طرفهای پاک گلستان...
گفتی با ماتیز میای اما... ثنا تو ماشین بود و روز تولدش! تولد یک سالگی اش!...
اومدی و ضربان قلبم زد بالا... اومدی و دیوونه ام کردی و رفتی...
و حالا امسال تو کنار ما بودی... و مایه افتخار خانومی ات!